با توجه به موضوع مطرح شده، به نظر می‌رسد که موضوع «کوروش کمپانی» به عنوان یک مثال از چالش‌های اجتماعی و اخلاقی است که با حضور و تأثیرگذاری سلبریتی‌ها و بلاگرها در فضای مجازی و اجتماعی پدید آمده است. این موضوع بر دو جنبه عمده تمرکز دارد: مسؤولیت‌پذیری افراد مشهور و نقش آن‌ها در تأثیرگذاری بر جامعه، و همچنین نبود قوانین و مقررات کافی برای مدیریت این تأثیرگذاری‌ها.
در دنیای امروز، حضور چشمگیر سلبریتی‌ها و بلاگرها در هر زمینه‌ای، از مباحث سیاسی و پزشکی گرفته تا تبلیغات محصولات متنوع مانند رستوران‌ها و کالاهای آرایشی بهداشتی، به یک پدیده جهانی تبدیل شده است. تعداد بالای دنبال‌کنندگان و طرفداران، این اشخاص را به اعتقاد به حقیقتی کاذب مبنی بر صلاحیت خود برای اظهارنظر در هر موضوعی سوق داده است. این مسئله تنها محدود به یک کشور خاص نیست؛ به عنوان مثال، در ایالات متحده آمریکا، کمپین‌های انتخاباتی نامزدهای برجسته به دنبال جلب حمایت خوانندگان و چهره‌های مشهور هستند که گفته می‌شود توانایی تغییر حدود ۲۰ درصدی آراء را دارند. با این حال، این افراد به ندرت در قبال عواقب اقدامات خود پاسخگو هستند.
کلام آخر
باید گفت هیچ طرح سرمایه‌گذاری کوچک یا بزرگ به همراه تبلیغات بدون ریسک نیست. هر چقدر امکان سودآوری یک طرح بیشتر باشد، بدون شک ریسک آن هم بالاتر می‌رود، بنابراین هرگاه طرحی را به شما معرفی کردند و تبلیغ آن را کردند که ضمانت سود بالا و بدون ریسک داشت، حتماً به آن شک کنید. یک طرح سرمایه‌گذاری درست، در هر زمینه‌ای که باشد همواره فرازونشیب‌های مختلفی تجربه می‌کند. تقریباً می‌توان گفت محال است وارد نوعی سرمایه‌گذاری شوید که همیشه روی شیب صعودی حرکت کند و به شما سود دهد. هرگاه متوجه شدید، یک پروژه بدون توجه به شرایط بازار، به صورت مداوم روند مثبتی را تجربه می‌کند، در سرمایه‌گذاری در آن تردید کنید.